مقاله:سنجش توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي استانهاي خراسان رضوي، جنوبي و شمالي
فایل زیر شامل
۱- عدد فایل ورد(قابل ویرایش+ و تایپ کامل فرمول ها) مقاله به همراه فایل پی دی اف به تعداد ۱۷ صفحه است
عنوان
سنجش توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي استانهاي خراسان رضوي، جنوبي و شمالي
دکتر مصطفي سليميفر[۱]
روحاله نوروزي[۲]
محب اله مطهري۳
چکيده
هدف اين مقاله بررسي سطوح توسعه صنعتي و منطقهاي و چگونگي توزيع امکانات صنعتي، فرهنگي، زيربنايي و بهداشتي- درماني در بين شهرستانهاي استان خراسان رضوي، جنوبي و شمالي ميباشد. به اين منظور پس از انتخاب شاخصهاي مناسب معرف جنبههاي مختلف توسعه، از روشهاي مختلف آماري و تکنيکهاي تصميمگيري چندشاخصهاي (MADM)، SAW، TOPSIS، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک به رتبهبندي توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي شهرستانهاي مذکور در سال ۱۳۸۵ پرداخته شده است. نتايج بدست آمده نشان ميدهند که اختلاف فاحشي در سطح توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي شهرستانهاي مذکور در سال مورد مطالعه وجود داشته است. همچنين ارتباط مثبت و معنيداري بين توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي در استانهای مذکور وجود دارد. هر چند که اين ارتباط ضعيفتر از رابطه مشابه در سطح ملي ميباشد.
واژه هاي کليدي: توسعه صنعتي، توسعه منطقهاي، خراسان رضوي، جنوبي و شمالي ، MADM، تاکسونومي
طبقهبندي JEL : C21; C61; O12; O14
مقدمه
وجود تفکر رشد سالاري در بين اقتصاددانان و سياستگذاران موجب تمرکز دولتها برمناطقي شد که از توان بيشتري براي کسب نرخ رشد اقتصادي برخوردارند. ظهور اين تفکر در کشور نفت خيزي مانند ايران از شدت بيشتري برخوردار بوده است؛ چرا که درآمدهاي نفتي موجبات بينيازي نسبي دولت را از مردم و درآمدهاي مالياتي فراهم نموده است.
در تعقيب سياست رشدسالاري، ازيک سو وجود درآمدهاي سرشار نفتي و از سوي ديگر توجه به صنعت به عنوان بخشي از اقتصاد که از پتانسيل بالايي براي تحقق نرخهاي رشد بالاي اقتصادي برخوردار است موجب شد که دولت در مناطقي که به دلايل برخورداريهاي طبيعي و يا نفوذ بيشتري که در دولت، مراکز برنامهريزي و سياستگذاري داشته، سرمايهگذاريهاي عظيم صنعتي انجام دهد.
اما طولي نکشيد که آثار سوء اين تمرکزگرايي صنعتي و اقتصادي بر همگان آشکار شد. مهاجرتهاي بيرويه از مناطقي که عمداً يا سهواً مورد بيتوجهي قرار گرفته بودند به مناطق صنعتي با رشد سريع شهرنشيني و بروز پديده حاشيهنشيني دراين مناطق همراه بوده است. آلودگي زياد هوا، زمين و آبها از ديگر عوارض تمرکزگرايي فوق بود.
هرچند کشورهاي توسعهيافته صنعتي نيز عمدتاً در مراحل اوليه صنعتيشدن باتمرکز صنايع در چند شهر بزرگ روبرو بودهاند. اما اين کشورها توانستهاند با رويکردهاي برنامهريزي منطقهاي مناسب در بيشتر موارد به توازني نسبي دست يابند. روندهاي جاري حاکي از آن است که کشورهاي در حال توسعه در حال حاضر همان تجربه تاريخي را با چند دهه تاخير زماني از سر ميگذرانند. با اين تفاوت که اين کشورها عمدتاً با عدم موفقيتهاي پيدرپي در زمينه سياستهاي تمرکززدايي صنعتي مواجه هستند[۳]
بنابراين، به منظور موفقيت سياستهاي تمرکززدايي صنعتي و منطقهاي، برنامهريزيهاي منطقهاي مناسب، يک نياز اساسي است. در اين راستا بررسي و شناخت وضعيت مناطق مختلف، جهت ارائه طرحها، برنامهها و سياستگذاريها ضروري است. در اين مقاله نيز سعي شدهاست چگونگي توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي، در بين شهرستانهاي استان خراسان رضوي، جنوبي و شمالي مورد مطالعه قرار گيرد. به اين منظور پس از اشاره کوتاهي به شواهد تجربي پيرامون موضوع، با استفاده از روشهاي SAW، TOPSIS، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک به رتبهبندي توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي شهرستانهاي مذکور در سال ۱۳۸۵خواهيم پرداخت. در ادامه، ارتباط احتمالي بين توسعه منطقهاي و توسعه صنعتي با استفاده از يک مدل رگرسيوني مورد بررسي قرار ميگيرد. در پايان ، خلاصه و نتايج آورده شده است.
۱) مروري بر مطالعات انجام شده
۱-۱) مطالعات در زمينه توسعه منطقهاي
سازمان ملل متحد در گزارش توسعه انساني مربوط به خود (۱۹۹۱)، با استفاده از سه شاخص: اميد بهزندگي، درصد باسوادي و درآمد سرانه، درجه توسعهيافتگي کشورها را مورد بررسي قرار داده است.
سليميفر(۱۳۷۶) در مقاله خود به مطالعه عدم تعادلهاي منطقهاي و بررسي روند ناهمگونيهاي استاني در ايران در دو مقطع زماني ۱۳۵۰ و ۱۳۷۰ با انتخاب ۲۱ شاخص از بخشهاي مختلف (۷ شاخص صنعتي، ۳ شاخص کشاورزي، ۳ شاخص خدمات و ۸ شاخص امکانات زيربنايي و شهرنشيني) ميپردازد. وي سپس به بررسي نقش شرايط طبيعي و توزيع فضايي منابع در نابرابريها، با انتخاب شاخصهاي مناسب و محاسبه ضريب پراکندگي مربوطه، تغييرات عدم تعادلهاي منطقهاي را در دوره مذکور بررسي ميکند.
مسجدي)۱۳۸۱( در مقاله خود با استفاده از نماگرهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي کشورها و روشهاي تحليل عاملي و تاکسونومي عددي به سنجش توسعه يافتگي يکصد کشور جهان در سال ۱۹۹۹ ميپردازد.
اميني فسخودي)۱۳۸۴ (بابهرهگيري از رويکرد سيستمهاي استنتاج فازي (FIS)[4]و براساس اطلاعات بيش از ۱۵۰ متغير مختلف در رابطه با جنبههاي متعدد توسعه، به تحليل توسعهيافتگي شهرستانهاي استان بوشهر پرداخته است.
قنبري و حسين زاده (۱۳۸۴) به تعيين درجه توسعهيافتگي شهرستانهاي استان آذربايجانشرقي براساس ۳۷ شاخص در قالب شاخصهاي فرهنگي، مسکن، بهداشتي-درماني، اقتصادي، جمعيتي و زيربنايي و با استفاده از روشهاي تحليلعاملي و شاخص ترکيب توسعهانساني [۵](HDI) ميپردازد.
بدري)۱۳۸۵( در مطالعه خود به تعين سطوح توسعهيافتگي نواحي روستايي شهرستان کامياران با استفاده از مدل موريس و انتخاب ۳۴ متغير در قالب شاخصهاي زيربنايي، بهداشتي، جمعيتي و اقتصادي ميپردازد.
۱-۲) مطالعاتي در زمينه توسعه صنعتي
محمودي(۱۳۷۰) نابرابريهاي صنعتي در استانهاي کشور را در دو مقطع ۱۳۵۳ و ۱۳۶۳ بر اساس ۱۴ شاخص مورد مطالعه قرار دادهاست. سپس شاخصهاي انتخاب شده را با استفاده از روش تحليل عاملي بررسي نموده است.
ختائي و همکاران(۱۳۷۹) در بخش اول مقاله خود با استفاده از شاخص تمرکز هرفيندال، توزيع جغرافيايي صنعت در استانهاي کشور را در سالهاي ۱۳۵۵ و ۱۳۷۶ بررسي ميکنند. در بخش دوم به منظور رتبهبندي استانهاي کشور از نظر تمرکز جغرافيايي فعاليتهاي صنعتي از آناليز تاکسونومي عددي استفاده کرده است.
بختياري(۱۳۸۱) در مقاله خود به کمک دو روش تلفيقي تحليل عاملي و تاکسونومي عددي و نيز روش تحليل عاملي به تنهايي، به بررسي سطح توسعه صنعتي استانهاي کشور، در دو مقطع ۱۳۷۳ و ۱۳۷۶ پرداخته است. ايشان با استفاده از روشهاي فوق استانهاي کشور را در پنج سطح بسيار توسعهيافته، توسعهيافته، نسبتاً توسعهيافته، کمتر توسعهيافته و توسعهنيافته صنعتي طبقهبندي مينمايد.
سليمي فر (۱۳۸۱) به مطالعه وضعيت تمرکز فعاليتهاي صنعتي در ميان استانهاي کشور در دو مقطع ۱۳۵۵ و ۱۳۷۵ و تغييرات حاصله در دوره مورد بحث و نيز به مطالعه وجود همبستگي بين سطوح توسعهيافتگي منطقهاي و تمرکز صنعتي پرداختهاست. وي پس از انتخاب شاخصهاي مورد نياز، تکنيکهاي مختلف آماري و روش مولفه اصلياول را بکار گرفته است.
۲) بررسي توسعه صنعتي
به منظور بررسي وضعيت برخورداري شهرستانهاي استان خراسان رضوي، جنوبي و شمالي از امکانات صنعتي (صنعتي شدن) و چگونگي توزيع جغرافيايي صنعت پنج شاخص صنعتي شدن، با توجه به محدوديت هاي آماري از منابع مختلف استخراج و محاسبه شدهاند. اين شاخصها عبارتند از:
۱- سرمايهگذاري صنعتي به ازاي هر دههزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۲- تعداد شاغلين در بخش صنعت به ازاي هر دههزار نفر جمعيت
۳- تعداد کارگاههاي صنعتي با (۹-۱) نفر کارکن به ازاي هر دههزار نفر جمعيت
۴- تعداد کارگاههاي صنعتي با (۴۹-۱۰) نفر کارکن به ازاي هر دههزار نفر جمعيت
۵- تعداد کارگاههاي صنعتي با بيش از۵۰ نفر کارکن به ازاي هر دههزار نفر جمعيت
البته بايد يادآوري نمود که مطالعات مختلف شاخص هاي متفاوتي را به عنوان معيارهاي وسعت صنعتي شدن مورد استفاده قرار داده اند. به عنوان مثال، گراور (۱۹۳۳) اشتغال در صنعت کارخانه اي، استرانگ (۱۹۳۷) ميزان مصرف برق مصرفي و رايت (۱۹۳۸) ارزش افزوده را معيار صنعتي شدن معرفي مي کنند. تامپسون (۱۹۵۵)، لينگ (۱۹۶۰) و کانت (۱۹۶۸) يک شاخص ترکيبي مشتمل بر سه شاخص: دستمزد نيروي کار، اشتغال و ارزش افزوده صنعتي را براي اندازه گيري توسعه صنعتي استفاده کردهاند. با اين وجود الکساندر (۱۹۵۸) و الکساندر و ليندنبرگ (۱۹۶۱) عقيده دارند به دليل وجود همبستگي قوي بين شاخص هاي صنعتي شدن، انتخاب يکي يا ترکيبي از شاخص هاي مذکور نتايج حاصله را به طور معني داري تحت تاثير قرار نخواهد داد. لذا، گرچه ارزش افزوده صنعت يکي از مهمترين متغيرهاي صنعتي است ولي به دو دليل: الف-عدم دسترسي به دادههاي مذکور در سطح شهرستان. ب- وجود همبستگي معنيدار و بسيار بالا بين ارزشافزوده صنعتي و متغيرهاي سرمايهگذاري صنعتي و شاغلين بخش صنعت در سطح استان ها، که در جدول شماره (۱) آورده شده است، اين متغير مورد استفاده واقع نگرديد.
جدول (۱): ماتريس همبستگي (محاسبه شده بر اساس گروههاي کالايي در سطح استان هاي مذکور در سال ۱۳۸۵)
شاغلين بخش صنعت | سرمايهگذاري صنعتي | |
۸۷۲۸۹۷/۰ | ۸۴۵۰۷۱/۰ | ارزش افزوده صنعتي |
امروزه از روشهاي مختلفي جهت رتبهبندي استفاده ميشود. ولي به جهت اطمينان بيشتر به نتايج تحقيق، سعي شده از ميان تعداد زياد روشهاي تصميم گيري چندشاخصهاي [۶](MADM) ، روشهاي وزندهي جمعي ساده (SAW)، اولويتبندي ترجيحي بر اساس تشابه به پاسخ ايدهآل(TOPSIS)، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک براي اين مطالعه انتخاب شوند.
بکارگيري روشهاي SAW، TOPSIS، با اين فرض سازگارند که گزينههاي مورد نظر از يک مجموعه همگن هستند. در حالي که ممکن است گزينهها به خوشههاي همگن متعددي تقسيم شوند. از آنجا که روشهاي تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک از بهترين روشهاي رتبهبندي گزينهها در درون هر خوشه هستند[۷] در تحقيق حاضر از اين روشها نيز استفاده شده است. بنابراين در ادامه به رتبهبندي توسعه صنعتي و توسعه منطقهاي با بکارگيري هر يک از روشهاي فوق پرداخته ميشود.
۲-۱) روش SAW [8]
در اين روش ابتدا با استفاده از روش آنتروپي شانون ضريب اهميت هر يک از شاخصها را مشخص کرده و سپس ميانگين موزون ضريب اهميت گزينههاي مختلف را محاسبه ميکنيم. بيشترين مقدار فوق را به عنوان مناسبترين گزينه در نظر ميگيريم وگزينههاي ديگر را براساس آن مرتب ميکنيم[۹]
بر اساس اين نتايج، شهرستانهاي نيشابور، مشهد و تربتحيدريه به ترتيب در رتبههاي اول تا سوم و شهرستانهاي بردسکن، جاجرم و خواف به ترتيب در انتهاي رتبهبندي توسعه صنعتي به روش فوق قرار دارند.
۲-۲) روش TOPSIS[10]
اين روش بر اين مفهوم بنا شدهاست، که گزينه انتخابي بايد کمترين فاصله را با راهحل ايدهآل مثبت (بهترين حالت ممکن، ) و بيشترين فاصله را با راهحل ايدهآل منفي (بدترين حالت ممکن،) داشته باشد. به عبارت ديگر، فاصله گزينهها را از راهحل ايدهآل مثبت و منفي محاسبه کرده و سپس گزينهها برحسب اينکه داراي کمترين فاصله از ايدهآل مثبت و بيشترين فاصله از ايدهآل منفي باشند رتبهبندي ميشوند.[۱۱]
نتايج اين رتبهبندي در جدول (۲) آورده شده است. که بر اساس جدول فوق شهرستانهاي نيشابور، مشهد و تربت حيدريه رتبه هاي اول تا سوم را در رتبهبندي توسعه صنعتي با استفاده از روش TOPSIS کسب کردهاند و شهرستانهاي جاجرم، بردسکن و خواف به ترتيب در رتبههاي ۲۱ , ۲۲ و۲۳ در انتهاي رتبهبندي توسعه صنعتي قرار دارند.
۲-۳) روش تاکسونومي کلاسيک
پس از استاندارد سازي ماتريس تصميم، ماتريس فواصل اقليدسي بين گزينه ها را محاسبه نموده و گزينه هايي که در حدود اطمينان تعريف شده قرار نگيرند به عنوان گزينه ناهمگن از ماتريس تصميم خارج مي شوند و اين کار تا زماني صورت مي گيرد که هيچ گزينه اي خارج از حدود اطمينان تعريف شده قرار نگيرد، آنگاه رتبه بندي بين گزينه هاي همگن صورت مي گيرد[۱۲]. بر همين اساس، شهرستان مشهد در مرحله اول و شهرستانهاي فريمان، نيشابور، تربتحيدريه و اسفراين در مرحله بعد خارج از فواصل اطمينان محاسبه شده قرار گرفتند. و به عنوان گزينههاي ناهمگن از ماتريس تصميم حذف شدهاند.
همان طور که در جدول (۲) ملاحظه ميشود، نتايج رتبهبندي توسعه صنعتي در شهرستانهای مذکور با استفاده از روش فوق بدين صورت است که شهرستانهاي مشهد، نيشابور، تربتحيدريه، فريمان و اسفراين به ترتيب به عنوان ۵ شهرستان صنعتي اين استان ها معرفي ميشوند و ۱۸ شهرستان باقيمانده به لحاظ توسعه صنعتي در سطح پايينتري نسبت به شهرستانهاي فوق رتبهبندي شدهاند.
۲-۴) روش تاکسونومي غير کلاسيک
با توجه به اينکه مرحله اول دو روش تاکسونومي کلاسيک و غيرکلاسيک مشترک ميباشد در اين روش در مرحله دوم ،ابتدا راهحلهاي ايدهآل مثبت و منفي تعيين شده و سپس فاصله اقليدسي هر يک از گزينهها را از گزينه ايدهآل مثبت و گزينه ايدهآل منفي و شاخص نزديکي نسبي محاسبه ميگردد. و سپس گزينهها را رتبهبندي ميکنيم.[۱۳]
نتايج رتبهبندي توسعه صنعتي در استان هاي مذکور با استفاده از روش فوق در مقايسه با نتايج روش تاکسونومي کلاسيک نشان ميدهد که هيچ گونه تغييري در ترتيب شهرستانهاي صنعتي حاصل نشده است، مگر در بين شهرستانهايي که در سطح پايينتري از توسعه صنعتي قرار دارند.
جدول (۷)- نتايج رتبهبندي توسعه صنعتي با استفاده از روشهاي مختلف
ماخذ: محاسبات تحقيق
SAW | TOPSIS | تاکسونومي کلاسيک | تاکسونومي غير کلاسيک | |||||
شهرستان | رتبه | رتبه | رتبه | رتبه | ||||
اسفراين
بجنورد بردسکن بيرجند تايباد تربتجام تربتحيدريه جاجرم چناران خواف درگز سبزوار سرخس شيروان فردوس فريمان قائنات قوچان کاشمر گناباد مشهد نهبندان نيشابور |
۱۶۶/۰
۱۰۶/۰ ۰۱۴/۰ ۰۶۰/۰ ۰۳۷/۰ ۰۴۶/۰ ۳۴۴/۰ ۰۱۳/۰ ۰۳۹/۰ ۰۰۹/۰ ۰۱۸/۰ ۱۱۰/۰ ۰۱۷/۰ ۰۶۰۶/۰ ۰۵۶/۰ ۱۳۱/۰ ۰۴۳/۰ ۱۳۱/۰ ۰۶۴/۰ ۱۳۲/۰ ۳۶۲/۰ ۰۴۰/۰ ۵۱۲/۰ |
۴
۹ ۲۱ ۱۱ ۱۸ ۱۳ ۳ ۲۲ ۱۷ ۲۳ ۱۹ ۸ ۲۰ ۱۲ ۱۳ ۷ ۱۵ ۶ ۱۰ ۵ ۲ ۱۶ ۱ |
۳۸۸/۰
۱۶۹/۰ ۰۱۲/۰ ۰۸۷۰/۰ ۰۶۸/۰ ۰۷۵/۰ ۵۲۴/۰ ۰۱۴/۰ ۰۷۷/۰ ۰۰۷/۰ ۰۴۴/۰ ۱۷۷/۰ ۰۳۳/۰ ۰۹۷/۰ ۰۹۰/۰ ۲۲۵/۰ ۰۶۵/۰ ۱۸۱/۰ ۱۰۱/۰ ۱۸۷/۰ ۵۹۳/۰ ۰۹۵/۰ ۸۲۴/۰ |
۴
۹ ۲۲ ۱۳ ۱۷ ۱۶ ۳ ۲۱ ۱۵ ۲۳ ۱۹ ۷ ۲۰ ۱۱ ۱۳ ۵ ۱۸ ۷ ۱۰ ۶ ۲ ۱۲ ۱ |
۴۳۴/۰
۶۰۳/۰ ۸۰۱/۰ ۶۲۱/۰ ۷۳۶/۰ ۷۱۳/۰ ۴۱۲/۰ ۸۱۲/۰ ۷۶۳/۰ ۸۸۴/۰ ۷۹۳/۰ ۵۰۱/۰ ۸۹۵/۰ ۷۰۴/۰ ۶۴۷/۰ ۴۳۲/۰ ۶۳۱/۰ ۵۱۴/۰ ۵۵۲/۰ ۴۴۵/۰ ۲۹۵/۰ ۸۲۸/۰ ۳۹۳/۰ |
۵
۱۰ ۱۹ ۱۱ ۱۶ ۱۵ ۳ ۲۰ ۱۷ ۲۲ ۱۸ ۷ ۲۳ ۱۴ ۱۳ ۴ ۱۲ ۸ ۹ ۶ ۱ ۲۱ ۲ |
۶۳۲/۰
۴۵۶/۰ ۳۵۱/۰ ۴۱۸/۰ ۳۶۵/۰ ۳۵۸/۰ ۷۳۶/۰ ۳۴۷/۰ ۳۱۹/۰ ۱۴۱/۰ ۲۹۴/۰ ۵۶۹/۰ ۰۶۱/۰ ۳۷۵/۰ ۴۰۵/۰ ۷۱۲/۰ ۴۶۷/۰ ۵۷۲/۰ ۵۴۶/۰ ۶۳۱/۰ ۸۱۵/۰ ۳۱۴/۰ ۷۴۲/۰ |
۵
۱۱ ۱۷ ۱۲ ۱۵ ۱۶ ۳ ۱۸ ۱۹ ۲۲ ۲۱ ۸ ۲۳ ۱۴ ۱۳ ۴ ۱۰ ۷ ۹ ۶ ۱ ۲۰ ۲ |
۲-۵) انتخاب بهترين روش جهت رتبهبندي توسعه صنعتي
همانطور که مشاهده ميشود استفاده از هر يک از روشهاي SAW ، TOPSIS ، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک جهت رتبهبندي توسعه صنعتي در شهرستانهای مذکور نتايج مختلفي را نشان ميدهد. به همين منظور براي انتخاب روش بهينه جهت رتبهبندي در اين تحقيق به روشهاي سنجش قدرت تکنيکهاي چند شاخصهاي مراجعه ميشود. طبيعي است هر روشي که بين گزينهها تمايز بهتري قايل شود از قدرت بالاتري برخوردار است. اگر دادهها بر اساس همشماري گردآوري شده باشند ميتوان از شاخص ضريب پراکندگي استفاده کرد.
بنابراين، ضريب پراکندگي نتايج حاصله از رتبهبندي با استفاده از روشهاي SAW ، TOPSIS، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک به ترتيب ۹۳۲/۰ ، ۸۹۵/۰ ، ۲۱۰/۰ ، ۴۳۲/۰ محاسبه ميشوند که کمترين ضريب پراکندگي (۲۱۰/۰) مربوط به رتبهبندي با استفاده از تاکسونومي کلاسيک ميباشد. بنابراين تاکسونومي کلاسيک، روش بهينه جهت رتبهبندي توسعه صنعتي در شهرستانها ميباشد و روشهاي تاکسونومي غيرکلاسيک،SAW و TOPSIS با دقت پاينتري نسبت به تاکسونومي کلاسيک به رتبهبندي توسعه صنعتي در شهرستانها پرداختهاند.
بنابراين بر پايه روش تاکسونومي کلاسيک شهرستانهاي مشهد، نيشابور، تربتحيدريه، فريمان و اسفراين به عنوان ۵ شهرستان صنعتي معرفي ميشوند و ۱۸ شهرستان ديگر در سطح پايينتري از توسعه صنعتي نسبت به شهرستانهاي فوق قرار دارند.
۳) بررسي توسعه منطقهاي
هرچند توسعه اقتصادي يک مفهوم کيفي است وبه تحول در ظرفيت توليدي، نهادهاي توليد و توزيع، کيفيت محصولات و نيز تنوع آنها بر ميگردد، ولي براي قضاوت در مورد وضعيت مناطق مختلف از جهت توسعهيافتگي ويا توسعهنيافتگي و به منظور مقايسه اين مناطق، ناچار به استفاده از شاخصهايي براي سنجش سطح (درجه) توسعهيافتگي ميباشيم. در پاسخ به اين نياز اقتصاددانان توسعه شاخصهاي مختلفي را معرفي نمودهاند که برخي از آنها صرفاً کمي بوده و تعداد ديگري، ترکيبي از شاخصهاي کمي و کيفي ميباشند.[۱۴]
در ادامه بر اساس شاخصهاي ترکيبي به بررسي وضعيت شهرستانهای استان خراسان رضوي، جنوبي و شمالي از جهت توسعهيافتگي و يا فقدان آن پرداخته شدهاست. به اين منظور ۱۸ شاخص توسعهيافتگي به شرح زير انتخاب و محاسبه شدهاست.
۱- تعداد پزشک عمومي به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۲- تعداد پزشک متخصص به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۳- تعداد تختهاي بيمارستان به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۴- درصد شهرنشيني در هر شهرستان
۵- تعداد کتابخانه عمومي به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۶- تعداد مشترکين تلفن همراه به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت
۷- تعداد مشترکين تلفن ثابت به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۸- تعداد مرسولات پستي داخلي صادر شده به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت
۹- مقدار مصرف انرژي برق ( مگاوات ساعت ) به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت
۱۰- وسعت پارکهاي عمومي به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت شهري
۱۱- تعداد واحدهاي بانکي به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۱۲- تعداد دانش آموزان دوره متوسطه به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت
۱۳- تعداد فارغالتحصيلان دوره متوسطه در رشتههاي فني و حرفهاي به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت به تفکيک شهرستان
۱۴- تعداد آموزشديدگان سازمان آموزش فني و حرفهاي به ازاي هر ده هزار نفر ۱۵- درصد زمينهاي زير کشت آبي
۱۶- تعداد مشترکين برق در بخش کشاورزي به ازاي هر ده هزار نفر جمعيت
۱۷- متوسط مساحت واحدهاي بهرهبرداري کشاورزي در اراضي آبي
۱۸- طول راهها به ازاي هر ۱۰۰ کيلومتر مربع (کيلومتر) به تفکيک شهرستان
به منظور سنجش دقيقتر وضعيت شهرستانهاي مختلف از جهت توسعهيافتگي و يا فقدان آن، به رتبهبندي توسعه منطقهاي شهرستانهاي مذکور با استفاده از روشهاي SAW، TOPSIS، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک پرداخته ميشود.
نتايج رتبهبندي توسعه منطقهاي شهرستانهاي مذکور بر اساس روشهاي فوق در جدول (۳) آورده شدهاست. بر اين اساس، تنها در روشهاي تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک رتبهبندي براساس ۲۲ گزينه انجام ميشود. زيرا در روشهاي فوق پس از محاسبه فواصل اقليدسي بر اساس و تعيين حدود اطمينان بالا و پائين مشخص شد که کوچکترين فاصله اقليدسي شهرستان مشهد در حدود تعريف شده قرار نميگيرد. بنابراين شهرستان مشهد به عنوان گزينه ناهمگن از ماتريس تصميمگيري خارج شده و رتبهبندي نهايي براساس ۲۲ گزينه باقيمانده صورت گرفتهاست.
در ادامه به منظور انتخاب روش بهينه از شاخص ضريب پراکندگي استفاده شدهاست. بر اساس ضريب پراکندگي نتايج حاصله از رتبه بندي با استفاده از روشهاي SAW، TOPSIS، تاکسونومي کلاسيک و تاکسونومي غيرکلاسيک به ترتيب ۶۳۲/۰، ۸۵۶/۰، ۱۳۷/۰ و۲۳۱/۰ محاسبه شده که کمترين مقدار(۱۳۷/۰) مربوط به تاکسونومي کلاسيک ميباشد. بر اين اساس تاکسونومي کلاسيک، روش بهينه جهت رتبهبندي توسعه منطقهاي شهرستانهاي مذکور ميباشد و روشهاي تاکسونومي غيرکلاسيک، SAW و TOPSIS به ترتيب با دقت کمتري نسبت به تاکسونومي کلاسيک به رتبهبندي توسعه منطقهاي پرداختهاند.
بنابراين، بر اساس روش تاکسونومي کلاسيک شهرستان مشهد نسبت به ديگر شهرستانها از سطح توسعهيافتگي بالاتري برخوردار است. در بين ۲۲ شهرستان باقيمانده، گناباد، نيشابور و فردوس در رتبههاي اول، دوم و سوم قرار دارند و شهرستانهاي خواف، سرخس و نهبندان به ترتيب در انتهاي رتبهبندي توسعه منطقهاي قرار دارند.
Email: mostafa@um.ac.ir1- دانشيار دانشکده علوم اداري و اقتصادي دانشگاه فردوسي مشهد. Email: rnoroozi_ir@yahoo.com2-دانشجوي کارشناسي ارشد اقتصاد دانشگاه فردوسي مشهد Email: moheb_m_2000@yahoo.com ۲۳- دانشجوي دوره دکتري اقتصاد دانشگاه فردوسي مشهد
۱- پوراحمد، احمد و فلاحيان، ناهيد،(۱۳۸۴)، بررسي روند شکلگيري محورهاي صنعتي پيرامون شهر تهران باتاکيد بر محور کرج- قزوين. مجله پژوهشهاي جغرافيايي، شماره۵۳، صص۱۷۳-۱۹۲٫
[۵] – Human Development Indicators
[۶] – Multiple Attribute Decision Making
۱- آذر، عادل و عبدالعليپور، اميرحسين،(۱۳۸۵)، ارزيابي سازمانهاي بازرگاني استانها با رويکرد MADM. فصلنامه پژوهشنامه بازرگاني، شماره ۳۹، صص۱۵۷-۱۸۹٫
[۸] – Simple Additive Weighting
[۹] – Hwang, c. L. & Yoon, K. (1981): Multiple Attribute Decision Making: Method and Applications, Springer Verlag.
[۱۰] – Technique for Order Preference by Similarity to Ideal Solution
[۱۱] – Hepu, D. Y. Chung – Hsing and R. j. Willis(2000): Inter – Company Comparision Using Modified TOPSIS with Objective Weights. Computer and Operations Research, 27(10), pp. 527-529
[۱۲] – آذر، عادل و عبدالعليپور، اميرحسين،(۱۳۸۵)، ارزيابي سازمانهاي بازرگاني استانها با رويکرد MADM. فصلنامه پژوهشنامه بازرگاني، شماره ۳۹، صص۱۵۷-۱۸۹٫
[۱۳] – آذر، عادل و عبدالعليپور، اميرحسين،(۱۳۸۵)، ارزيابي سازمانهاي بازرگاني استانها با رويکرد MADM. فصلنامه پژوهشنامه بازرگاني، شماره ۳۹، صص۱۵۷-۱۸۹٫
[۱۴] – سليميفر، مصطفي،(۱۳۸۲)، اقتصاد توسعه (موضوعات منتخب). مشهد. انتشارات موحد.